غوټـــــۍ

پرمادی څــه کړی دی خدایه چی نوردی گل کړل زه غوټۍ ولاړه یمه

غوټـــــۍ

پرمادی څــه کړی دی خدایه چی نوردی گل کړل زه غوټۍ ولاړه یمه

نظام سـیاسى اسـلام ورجال آن

 

از قواعد کلیه و نصوص عامه در رابطه با تعین خلیفه چه چیز بدست مى آید :

خداوند جل جلاله مفرماید : }   یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ { سوره النساء آیه – ۵۹ .

اى کسانیکه ایمان آورده اید . اطاعت کنید خداوند را و اطاعت نمائید پیغمبر را و اطاعت کنید صاحبان امر را از جمله اى تان .

این آیه کریمه بدون شک اطاعت و فرمان بردارى صاحبان امر را در دین بر امت مسلمه بعد از اطاعت خداو و پیامبر و یا همچون اطاعت خدا و پیامبر فرض میگرداند، در صورتیکه  خواست آنان امر بر معصیت نباشد، وبر ضد دین اقدام نکنند. پس باید بدانیم که اولوالامر چه کسانی و کدام طبقه مردم اند .

اولوالامر چه کسانى  اند ؟:

اولوالامر  یعنی مردمیکه متولى امور اجتماعى و سیاسى امت  بوده   و رهبرى  امت را به عهده  دارند که در قدم اول عبارت از علماء و رجال دین میباشند. علماء دین کسانی هستند که از طرف خداوند و پیامبر وظیفه دارند تا مردم را په دین دعوت نمایند. دین را به مردم برسانند ، منازعات مردم را به حکم دین حل و فصل نمایند ، خیر و شر را از نقطه نظر دین به مردم توضیح بدهند .

و بالاخره  رهبری سیاسى  ، اجتماعى ، اقتصادی و فرهنګی  امت را بدوش  داشته باشند. از این جهت است که خداون جل جلاله مسؤلیت و مکانت علماء دین را در اجتماعى اسلامى چنین توضیح میدهد .

وَمَا کَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِیَنفِرُواْ کَآفَّةً فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن کُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ { التوبه آیه : ۱۲۲ .

ممکن نیست مومنان را که همه ایشان  یکجا برآیند – براى  طلب علم  - پس چرا بیرون نیایند از هر جمعیتی از  ایشان  چند کس تا دانشمند شوند در دین  و تابیم دهند قوم خود را چون باز آیند بسوى ایشان ، بود که ایشان بترسند.

درین آیت خداوند جل جلاله دستور میدهد که از مجموع امت مسلمه  باید کسانى باشند که دین را بیاموزند واحکام او را فرا گیرند و تخصص همه جانبه در فهم دین بدست آرند، و زندگى  ایشان را در زمینه  تعلم خود و تعلیم دیگران وقف نموده همیشه  در خدمت مردم باشند . و خدمات ارزنده را در همه جوانب حیات امت در اجتماع بشری چه سیاسى  باشد و چه اجتماعى و اخلاقى و یا هم اقتصادی باشد انجام بدهند.  بخاطریکه  ایشان افراد نخبه واعیان جامعه اند که از خدا و پیامبر آموخته اند. و قابلیت تفکیک خوبى ها را از بدى ها دارند قسمیکه خداوند جل جلاله در سورة النساء آیه ( ۸۳) میفرماید : }  وَإِذَا جَاءهُمْ أَمْرٌ مِّنَ الأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُواْ بِهِ وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُوْلِی الأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ { .

هرگاه  رسد ایشان را خبرى از امن وخوف فاش کنند آنرا ، و اگر باز میگردانیدند آنرا بسوى  پیامبر و بسوى کار فرمایان ایشان ، همانا میدانستند او را ( مصلحت آن خبر را )  آنانکه از ایشان استنباط و استخراج ( مصلحت و مسائل ) میتوانند.

بلى این از ویژیگى هاى عوام است که هر شنیده را باور مى کنند و همیشه دنبال افواهات میروند . قوه بررسى و ارزیابى امورات اجتماعى و سیاسى را ندارند ازین رو لازم است که  این ها از علماء ایشان پیروى کنند از آنان  بیاموزند و بپرسند و در هر مشکل  به علماء رجوع کنند.  علماء کسانى اند که از خدا و پیامبر آموخته اند ، قوه استنباط  و اجتهاد دارند، و وظیفه  دارند که اجتماع مسلمانان را از هر لحاظ سازند، و قسمیکه پیامبر صلى الله علیه وسلم   میفرماید : ( وان العهاء و رثة الانبیاء ) رواه احمد  مشکات ۱/۶۷ : فقط علماء وارثین پیامبران است .  مسؤلیت دارند نظامى  را  که انبیاء علیهم السلام  پایه گذارى کرده ساخته اند، تشکل آنرا حفظ نمایند، و بخاطر تطبیق فرامین آن وتحقیق اهداف آن در روى زمین سعی ورزند.

این کار را عوام نمیتوانند، زیرا آنها امى اند ، ناخوانده و نا دانسته اند و قوه ای  رهبرى اجتماعى امت را ندارند ، بلکه  براى خدمت درین روند عنصر وقوت دوم جامعه را تشکیل میدهند. از این سبب است که  خد اوندجل جلاله  میفرماید : } إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء { سوره غافر آیة ۲۸  .

جز این نیست که میترسند از خداوندجل جلاله  عالمان از بندگان او .

بلى  این تزکیه نشان میدهد که رابطه  علماء با خداوند در دایره عبودیت و بنده گى  نسبت به عوام مردم بیشتر ونزدیکیتر میباشند . از خداوند جل جلاله  بیشتر میترسند و از  ناروا پرهیز می کنند .

و در انجام مسؤلیت خویش زیاد تر مى اندیشند  ازین لحاظ در نزد خداوند بزرگ مکرم و مختار اند ( ان اکرمکم عند الله اتقى کم )   مکرم ترین شما نزد خداوند پرهیزگار ترین شماست . ( خیارهم فى الجاهلیة  خیارهم فى الاسلام اذا فقهوا )  رواه مسلم  / کتاب العلم مشکاة ۱ / ۶۳ .

بهتر ایشان  در جاهلیت  بهتر ایشان در اسلام  است در صورتیکه  در دین دانشمند شوند .  درنهایت موضوع باید متذکر شوم که پیامبر علیه السلام مکانت و وجاهت ، بر ترى  و افضلیت علماء دین را بر سائر اآمت  مسلمه در پرتو کلام زیبا خویش چون برترى و افضلیت  خود بر امت میداند  و  چنین  میفر ماید (   فضل العالم علی العابد کفضلی علی ادناکم ثم قال رسول الله صلى الله علیه وسلم  ان الله و ملائکته و اهل السموات و الارض حتى النملة فى حجروحتى الحوت لیصلون علی معلم  الناس الخیر ) رواه  الترمذى  و در روایت دارمى آمده است .

(   وقال فضل العالم علی العابد کفضلى علی ادناکم ثم تلاهذه الآیة انما یخشى الله من عباده العلماء بعداً)  متباقى  حدیث را ذکر مى کند . مشکاة / کتاب العلم / ۱/ ۶۷ .

فضیلت عالم بر عابد چون فضیلت من بر  ادنى شما است . بعداً پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند که  بدون شک خداوند جل جلاله  و ملائکه آن و موجودات آسمان و زمین حتى مورچه ها  در خانه اش و حتی  ماهیان ، هر آینه  دعا نیک مى کنند د ر حق معلمان دینى  مردم و در روایت  لو دارمى آمده است   که پیامبر صلى الله علیه وسلم فرمودند:   فضلیت عالم بر عابد چون فضیلت  من بر ادنى شما است .، و بعداً پیامبر صلى الله علیه وسلم  این آیت را تلاوت نمود :

: } إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاء { سوره غافر آین ۲۸  .

جز این نیست که علماء دین از جمله بندگان  خدا از خداوندجل جلاله میترسند.

به این  معنىکه پیامبر  صلى الله علیه وسلم به وحى جلی ( قرآنکریم ) در ضمن سخن هاى خود استلال می نماید  و بر فضلیت و بر ترى علماء ترکیز نموده بر امت تفهیم میدارد که  باید متوجه باشید که علماء دین کسانى اند که از طرف خداوند جل جلاله  و پیامبرش تزکیه  شده است .  که در آن شک و شبهه وجود ندارد .

و باید دانست که اطلاق کلمۀ ادنى  از طرف پیامبر صلى الله علیه وسلم  بخاطر اظهار  تواضع  است و اګر نه پیامبر صلى الله علیه وسلم بر اعلی و ادنى  امت فضیلت دارد و حتى بر جمیع پیامبران فضلیت و اولولیت او شان ثابت  است .

بناءً  از بحث فوق نتیجه گرفته  میشود که مطلب از الولامر در آیه متذکره عبارت از علماؤ دین میباشد.  که مسؤلیت دارندتا یکجا  با پیامبر صلى الله علیه وسلم وهم بعد از پیامبر صلى الله علیه وسلم ارزش  هاى نظام  اسلامى  را به اساس  فرمود ه خداو و رسولش پى ریزى  نمایند و براى ثبات و استحکام آن تلاش ورزند. و د ر همه مسائل حیاتى مرجع عوام امت باشند.

پس بصورت فشرده میتوانیم  اولوالامر را  قرار شرح ذیل دسته  بندى نمائیم .

۱ – الوالامر لذاته  که عبارت از مجموع علماء دینى است که در دین  تخصص بدست آورده اند و زندگى را وقف خدمت به دین کرده اند و ایشان از جمله شعائر دینی  بحساب میروند ، و وظیفه شرعى دارند که دین را بمردم  برسانند و مردم مکلف است که از ایشان اطاعت نمایند این موضوع از نصوص ذیل نیز دانسته  میشود .

۱ -   خداوند جل جلاله  میفرماید :  } وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِی إِلَیْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّکْرِ إِن کُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ { سورة الانبیاء آیه ۷ .

و نه فرستادیم پیش از شما مگر مردان را که وحى میکردیم  بایشان پس بپرسید از اهل کتاب ( علماء بنى اسرائیل )  اگر شما  نمیدانید .

۲ -  و میفرماید :  ( وشاورهم فى الامر ) سورة آل عمران آیه ۱۵۹ .

و مشوره کن  با ایشان  در کار .

۲ -  پیامبر صلى الله علیه وسلم  میفرماید : (  عن ابى سعید الخدرى قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم ان الناس لکم تبع و ان رجالاً یاتونکم من اقطار الارض یتفقهون فى الدین فاذا اتوکم فاستوصوا بهم خیرا ) رواه  الترمذى  مشکاة کتاب العلم .

از ابو سعید الخدرى (رض ) روایت است که رسول الله صلى الله علیه وسلم  فرمود: هر آینه  مرم تابع شما  است و بدون شک مردم از گوشه  هاى زمین بخاطر فرا گرفتن علم دین نزد شما مى آیند، پس زمانیکه  نزد تان  آمدند  به ایشان توصیه  انجام خیر و نیکى  را نمائید .

۳ -   عن على رضى الله عنه قال قال رسول الله صلى الله علیه وسلم  نعم الرجل الفقیه فى الدین ، ان احتیج الیه نفع وان استغنى عنه اغنى نفسه .

از على رضى الله عنه روایت است که رسول الله مى فرمودند:  چه بهتر است مرد دانشمند در دین که اگر  به آن ضرورت شود به مردم  نفع میرساند و در غیر آن خودش  مستغنى میباشد .

وعن الحسن رضى الله عنه  مرسلاً قال :

۴ -    قال رسول الله صلى الله علیه وسلم  من جاءه الموت وهویطلب العلم لیحى به السلام فبینه و بین النیین درجة واحدة  فى الجنة . رواه الدارمى / مشکاة کتاب العلم .

از حضرت حسن رضى الله عنه  مرسلاً روایت شده است  که رسول الله صلى الله علیه وسلم فرمودند کسى را که  مرگ آید در حالیکه او در تلاش  بدست  آوردن  علم دین است که دین  را توسط آن زنده نماید ، پس  در بین او و بین انبیاء علیهم  السلام در جنت یک درجه فرق وجود دارد .

بناءً مجموع نصوص  متذکره  شاهد است بر اینکه :

الف : علماء دین وارثان پیامبران است .

ب :-   قابلیت اجتهاد و استنباط را دارند.

ج : -   برسائر عوام الناس افضلیت دارند، و خیار مردم اند .

د :-     نسبت به عوام از خداوند میترسند و پرهیزگار اند.

ح :-   بعد از پیامبر  مرجع و متبوع مردم میباشند.

و :-   مشاورین پیامبر میباشند .

ز :-    مکانت اخروى ایشان  بعد از پیامبر به درجه  دوم قرار دارد .

هـ :-   مسؤلیت ابلاغ دین و ساختار اجتماع  د و نظام اسلامى  امت را بدوش دارند.، و تمام  نصوص وارده د ر ساختار همه ابعاد حیاتى مسلمانها و مسائل اجتماعى و سیاسى ایشان نخست به آنان متوجه است .

دسته دوم : که عبارت از امراء  و حکماء نظام بوده که در راس آن امیر المومنین قرار دارد . و میتوان  از ین ها به ( اولوالامر لغیره )  تعبیر نمود .

در حقیقت این طبقه  نیز بخشى از علماء د ین میباشند که توسط شوری بزرگ واعیان دسته اول بمیان میآیند، علماء دین گردهم آمده امیری از بین ایشان براى مومنین انتخاب مى کنند، خود شان  و مسلمانان با امیر بعیت  مى نمایند و ریاست نظام اسلامى را به او میسپارند. امیر المؤمنین  با در نظر داشت استشاره و مشوره  شوری اعیان علماء کارمندان و حکام نظام را توظیف میدارد که این کارمندان و حکام نیز جزئى از علماء دین خواهند بود. ولو اگر در گامهاى بعدى متخصصین فنون عصری هم باشند.

مطالب فوق را میتوان در روشنائى نصوص ذیل مطالعه نمود .

خداوند جل جلاله  میفر ماید :

} یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوَاْ إِن تُطِیعُواْ فَرِیقًا مِّنَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ یَرُدُّوکُم بَعْدَ إِیمَانِکُمْ کَافِرِینَ 100   

 وَکَیْفَ تَکْفُرُونَ وَأَنتُمْ تُتْلَى عَلَیْکُمْ آیَاتُ اللّهِ وَفِیکُمْ رَسُولُهُ وَمَن یَعْتَصِم بِاللّهِ فَقَدْ هُدِیَ إِلَى 

 

 صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ 101 یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اتَّقُواْ اللّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ وَلاَ تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَأَنتُم مُّسْلِمُونَ 102  

وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْکُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَیْنَ  

 

 قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَلِکَ یُبَیِّنُ  

 

اللّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ 103 وَلْتَکُن مِّنکُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ  

 

وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَأُوْلَـئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ { سوره آل عمران آیه ۱۰۰ – ۱۰۴ .

 

افادات آیات کریمه  : ای کسانیکه ایمان آورده اید اگر فرمان برید گروهى را از آنانکه داده شدند کتاب را بازگردانند شمارا بعد از ایمان تان ، کافر ان – به اساس ایراد شک و شکوک شما را  در شبه مى اندازند و نمى گذارند که از پیامبر  اطاعت نمائید و به دور آن جمع باشید.  وچگونه کفر ورزید و بر شما خوانده میشود  آیتهاى خدا و در میان شما هست فرستاده  او – او پیام آور ما  امام شماست که باید از او اطاعت شود و هرکه  چنگ زند ( بیعت تسلمى  نماید )   به خدا ( به رسول خدا که امامست از طرف او )  پس بد ون شک هدایت شده بسوى  راه راست .

اى گروه  مومنان بترسید خدا را به حق ترسیدنش. و نمیرید مگر آنکه باشید مسلمانان ( نمیرید بجز آنکه به خدا و پیامبر تسلیم شوید و به پیامبر بیعت نمائید ) .

و چنگ زنیدبه رسن خدا همۀ تان  و متفرق مشوید  ( بپیامبر صلى الله علیه وسلم  بیعت کنید   او را منحیث امام از جانب خداوند بپذیرید و همه تان در حلقه او د ر آئید تا  اوشان شما را چون رسن حلقه  نموده  محکم و استوار دارد. و از تفرق و تعدد و تجربه خود دارى نمائید که در آن صورت نظام ثابت  و متسحکم ساخته  نمیتوانید)

و یاد آورید نعمت خداوند را بر شما  ( نعمتکه  شما را بوسیله بیعت به پیامبر صلى الله علیه وسلم  بردارد و متفق ساخت )   هنگامیکه  بودید دشمنان ( با هم مى جنگیدید )  پس الفت انداخت میان دلهاى شما تا شدید به نعمت او برادران ( به سبب ایمان و بیعت  بۀ پیامبر با هم برادر شدید و از  دشمن  ها ىذات البینى  رهایى یافتید ) .

و بودید برکنار گودالى از آتش  ( به علت کفر و شرک تان )  پس رهانید شما را از آن ، چنین  بیان مى کندخداوند براى شما آیت هاى خود را  تا که راه یاب شوید. ( ونظام زنده گى ، حیاتى و سیاسى شما ساخته شود ) . و باید که باشد از میان شما گروهى که بخواند مردم را بسوى خیر ( ایمان به پیامبر و بیعت با او )  و امر نمایند به کار پسندیده  و منع کنند از کار  ناپسندیده  ( که ایمان  به خدا وپیامبر و بیعت  به پیامبر از کار هاى نیک و نجات د هنده بود ه و خلاف آن کار نا پسندیده  و غرق کننده است در دوزخ )  و آن گروه اند رستگاران . ( بلى بد ون شک کسانکه  نظام حیاتى شان طبق فرامین خدا و رسول ساخته شده و در راس ایشان پیامبر و یا جانشین پیامبر قرار دارد آنان کامیاب و موفق اند . همچنان  آیه مبارکه  (  ولتکن منکم )  با جدیت میرساند که  گروهیکه عالم به خیر و شر عالم به معروف و منکر اند باید نظام اجتماعى و سیاسى مسلمانان را رهبرى کنند، و در راستایى  حفظ نظام اسلامى و روند اخلاق آن در اجتماع مسلمانان کوشا باشند.

که این مسؤلیت خود بد ون آگاهى از دین شده نمیتواند پس علماء دین  است که نظام اسلامى را میسازند. و ارمغان رستگارى را براى خود و دیگران مى آورند.

البته میتوان مطالب فشرده آیات متبرکه فوق را چنین بیان نمود :

۱ – اهل کتاب ( یهودونصارى )  دشمن نظام اسلامى  است و همیشه کوشش دارند که شما را از مسیر اسلامى  باز دارند .

۲ -    از یهوداطاعت نکنید براى شماکتاب و پیامبر مشخص که رئیس نظام اسلامى شما است داده شده .

۳ -  با پیامبر بیعت داشته باشید و تسلیم باشید ، از خدا بترسید و متوجه باشید که بدون بیعت و تسلیمى به پیامبر صلى الله علیه وسلم  نمیرید .

۴ -   کسانکه با پیامبر  بیعت مى کنند بدون شک به راه راست رفته اند .

۵ -    اسلام  است که براى شما نظام بردارى  و اخوت میسازد و شما را از عذاب دنیا و آخرت  نجات میدهد .

۶ -   گروهى  از شما بآید مردم را بسوى دین  و نظام دعوت کنند و در متن نظام افرادى باشند که قوانین و مقررات  نظام را به مردم  ابلاغ نموده و بالاى شان تطبیق نمایند.

همچنان فرموده اى خداوند جل جلاله  که قبلاً  تذکر رفت (  ولورده الى الرسول و الى اولى الامر منهم العلمه  الذین یستنطونه منهم )   آلایه  : افاده  دارد که ! قدرت تحلیل مسائل سیاسى و تصمیم در موارد سیاسى  و تشکیل نظام را  کار فرمایان دارند که ایشان صلاحیت استنباط مسائل و استخراج آنرا از اصولات  دینى دارند ، که همانا عبارت از علماء  و رجال متخصصین در دین  میباشند.

از سوى دیگر  در سوره الشورى در آیات ۳۷ – ۳۸  به نظر مى خورد که خداوند  جل جلاله موجودیت شوری  را در بین مسلمانان  در ردیف فرائض یاد مى نماید  که گویا تدویر شورى در بین اهل آن در اسلام بخاطر نظام  سازى  و رهبرى  اجتماع مسلمانان و رسیده گى به امور مهم ایشان ، و تلاش مسلمانان  براى داشتن چنین شورى تصمیم  گیرى چون توجه و تلاش ایشان  است براى انجام فریضۀ  ایمان به خداوند اقامت نماز و اجتناب از کبائر و رزائل اخلاقى قسمیکه  میفرماید :

وَالَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ وَإِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ  وَالَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِرَبِّهِمْ وَأَقَامُوا الصَّلاَةَ وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ { الشورى آیه ۳۸ .

انانیکه پرهیز مى کنند از گناهان  کبیره و از بى حیاتى ها و چون په قهر مى آیند ایشان بیامرزندو آنانکه قبول کردند فرمان پرودگار خود را و بر پا داشتند نماز را و کار ایشان مشورت است میان ایشان ، و از آنچه روزى  دادیم ایشان را انفاق مى کنند .

بناءً   دانسته میشود که شورى  و اجلاس مشورتی اعیان علماء  امت یکى از مراجع تصمیم گیرى اهم اسلام بوده  که قضایای امور حیاتى مسلمانان بویژه امور سیاسى و تشکیل نظام حکم در آن مورد پى ریزى قرار میگیرد و براى ثبات سیاسى نظام اسلامى در آن کار صورت میگیرد .  ازین  است که خداوند  جل جلاله  به پیامبر خود امر مى نماید که  ( وشاورهم  فى الامر فاذا عزمت فتوکل علی الله )  سوره آن عمران آیه ۱۵۹ .

و مشورت کن بایشان در کار ، پس گاهى  که عزم کردى پس توکل کن بر خدا و  از حضرت علی روایت شده  است که از پیامبر صلى الله علیه وسلم از عزم  پرسیده  شد، پیامبر صلى الله علیه وسلم  فرمود :   عزم عبارت از (مشورة اهل الرای ثم اتباعهم)  الدرالمنشور ۲/۹۰ .

و در روایت دیگر آمده است . ( ان تشاور ذا راى ثم تطیعه ) اینکه مشورت نمائى با صاحب نظرى بعداً از آن اطاعت نمائى .

ازین سبب بود که پیامبر صلى الله علیه وسلم  اکثراً با یاران صاحب علم و نظرش مشوره میکردند و بعد از مشوره هر آنچه مصلحت بود، روى آن تصمیم مى گرفتند . چنانچه  در سیرت پیامبر علیه السلام نمونه هاى زیادى برایش دیده میشود. مثل مشوره  اش  در جنگ بدر و در جنگ احد  و در اسراء بدر، و مشوره اش با سعد بن معاذ و سعد بن عبادة در جنگ خندق و مشوره پیامبر صلى الله علیه وسلم  با یارانش در عام حدیبیه ، وغیره، اماکن .........

قسمکه در آخرین لحظات حیاتش به یاران خود صراحتاً وانمود ساخت که شورى شما مرجع تصمیم گیرى مسائل سیاسى و اختیار امیر براى  امت اسلامى است ، این مطلب راحدیثى ارایه میدارد که حکایت دارد از یارانش که از جناب پیامبر صلى الله علیه وسلم  پرسیدند که چه کسى  را بعد از خود امیر میسازى . و پیامبر صلى الله علیه وسلم  در جواب ایشان فرمود:

( ان تومروا ایابکر تجده امیناً زاهداً فى الدنیا راغباً فى الآخرة وان تؤمروا عمر تجدوه قویاً امینا لا تاخذه فى الله لومة لائم ، وان تولوها علیاتجد وه هادیا مهدیاً ) و فى روایة( یاخذبکم الصراط المستقیم ) المعتمد ص /۲۲۵ و المسند ج۱ ص ۲۰۹ دیده شود .

اگر ابوبکر (رض) را امیر بسازید . خواهید یافت او را زاهد دنیا و راغب بسوى آخرت ، واگر عمر را امیر بسازید، خواهید یافت او را قوى  وامین که در راه خداوند از ملامتى ملامت کننده اى هراس ندارد. واگر على را به امارت برگزینید خواهید یافت او را هدایت کننده و هدایت شده ،  و در روایت دیگر مى آید : که  شما را با خود گرفته  براه راست مى برد .

ازین حدیث و سائر نصوص ایکه قبلاً ذکر شد  دانسته میشود که صیغه هاى امر در تمام عرصه هاى ساختار جامعه اسلامى  . على الخصوص تشکیل نظام سیاسى اسلام متوجه علماء دین میباشد . که شورى بزرگى را براى تصمیم گیری در امور مهم مسلمانان داشته باشند. که مصلحت هاى سیاسى ، اجتماعى ، فرهنگى ، و اقتصادى مسلمانان را بر رسى و وارثى نموده و ممثل اراده امت اسلامى  باشند .

و ناگفته  نباید گذاشت که   رؤساء و وجها   مردم که جزء ازین شورى اند در حقیقت آنان نیز جزء از علماء دین هستند . بخاطریکه  پیامبر صلى الله علیه وسلم  میفرماید:  ) خیارهم فى الجاهلیة خیارهم فى الاسلام اذا فقهوا )  بهترین ایشان در  دوران جاهلیت . بهترین شان است در اسلام است البته زمانکه فقه شوند در دین و بدون شک نمونه این نوع افراد  در بین یاران پیامبر صلى الله علیه وسلم   اعم  از مهاجرین و انصار زیاد دیده میشود که ضرورت به توضیح نخواهد بود.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد